یکی در آرزوی دیدن توست/یکی در حسرت بوسیدن توست/ولی من ساده و بی ادعایم/تمام هستیم خندیدن توست..
یکی در آرزوی دیدن توست/یکی در حسرت بوسیدن توست/ولی من ساده و بی ادعایم/تمام هستیم خندیدن توست..
لبانت را می بوسم قند دلت آب می شود
و تا ابد نمک گیر شیرینی لبان تو می شوم
تلخ است ، تلخ تلخ ، این زندگی
اما لب هایت عجب تعادلی برقرار کرده است
شیرین است ، شیرین شیرین
در برابر این زندگی
نیست در این گفته من سوسه ای
گر تو به من قرض دهی بوسه ای
بوسه ای دیگر سر آن می نهم
لحظه دیگر به تو پس می دهم
....
هیچ دانی که در این خلوت بیرنگ سکوت
اگر از داغ بوسه های تو یادی نکنم میمیرم
ک فرصت به من بده که غلط ببوسمت
و تمام طول سال را جریمه ام کن
که از روی آن هزار بار تمرین کنم
دختـــرک رفت ولــی زیـر لب این را میگفت :
” او یقینــا پی معشــوق خودش می آیــد “
پســرک ماند ولــی روی لــبش زمـزمـه بود :
” مطمئنــا که پشیمــان شــده برمیـــگردد “
عشـــق قربـــانی مظلـــوم ” غـــرور ” اســـت هــنوز . . .