مترسک به گندم گفت :
مرا برای ترساندن آفریدن اما من تشنه ی عشق پرنده ای
شدم که سهمش از من گرسنگی بود . . .
مترسک به گندم گفت :
مرا برای ترساندن آفریدن اما من تشنه ی عشق پرنده ای
شدم که سهمش از من گرسنگی بود . . .
عاشقی کار هر شیاد نیست / این شکار دام هر صیاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم است ، طالب حق را حقیقت لازم است . . .
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی، پیر میشی …
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی ، میبُری …
از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی ، زیادی ای …
با مـטּ پیاבه راه بیا
בور این خـ ـیاباـטּ ها بچرخیم
شایـב
مرבم هوس کرבه باشنـב
خوشبختے را شانه به شانه ببیننـב...؟
دختـــرک رفت ولــی زیـر لب این را میگفت :
” او یقینــا پی معشــوق خودش می آیــد “
پســرک ماند ولــی روی لــبش زمـزمـه بود :
” مطمئنــا که پشیمــان شــده برمیـــگردد “
عشـــق قربـــانی مظلـــوم ” غـــرور ” اســـت هــنوز . . .
تعداد صفحات : 3